تاریخ انتشار: ۱۴:۵۱ - ۱۸ خرداد ۱۴۰۳
رویداد ۲۴ به بهانه سالگرد تولد مرضیه برومند بررسی می‌کند:

نسل خاطره‌ساز | به احترام مرضیه برومند و هنرمندانی که زندگی خاکستری ما را رنگی کردند

۱۷ خرداد امسال، مرضیه برومند ۷۳ ساله شد. برومند در کنار هنرمندانی همچون بیژن بیرنگ و مسعود رسام و داریوش کاردان شکل تازه و شادابی از سرگرمی را در ایران پس از جنگ خلق کردند.

نسل خاطره‌ساز | به یاد مرضیه برومند و هنرمندانی که زندگی خاکستری ما را رنگی کردند

رویداد ۲۴| مازیار وکیلی: با پایان جنگ تحمیلی عصر تازه‌ای در ایران آغاز شد که تحلیل‌گران آن را دوران سازندگی نامیدند. هشت سال جنگ به قدری سخت و فرسایشی بود که پایان آن خود‌به‌خود باعث شد تا دولت هاشمی رفسنجانی مجبور شود در برخی از عرصه‌ها فضا را برای فعالیت بیشتر مردم باز کند.

البته این گشایش فضا کاملاً کنترل‌شده اتفاق اُفتاد و شکل رادیکالی پیدا نکرد. شعار دولت جدید، سازندگی و بازسازی خرابی‌های جنگ بود. بنابراین هاشمی رفسنجانی هم سو با بانک جهانی تصمیم گرفت سیاست تعدیل را پیش بگیرد و با تکیه بر تکنوکرات‌هایی که اغلب تحصیلات خود را در خارج از ایران انجام داده بودند اقتصاد ایران را بازسازی کند. این نقل قول از اکبر هاشمی رفسنجانی بسیار معروف است: «اگر بنا به سیاسی‌بودن است من از همه چهره‌های سیاسی ایران سیاسی‌تر هستم بنابراین دولت من نیازی به چهره‌های سیاسی مشهور ندارد و مدیران عمل‌گرایی می‌خواهد که سیاست‌های اقتصادی دولت من را پیش ببرند.» اجرای سیاست‌ تعدیل اقتصادی مستلزم همکاری طبقه متوسط شهری بود. به همین خاطر طبقه متوسط شهری و نیازهای آن که در دوران جنگ به واسطه سیاست‌های اقتصادی نهادگرایانه و سوسیالیستی دولت وقت تعلیق شده بود دوباره مورد توجه قرار گرفت.

همین توجه باعث شد تا کارگردانانی که در آن دوران فعالیت می‌کردند شروع به فیلم ساختن درباره این طبقه کردند. سینما رونق تازه‌ای گرفت اما از میان ژانرهای سینمایی، سینمای کودک در دوران سازندگی رونق بیشتری گرفت چرا که می‌شد در این فیلم‌ها از موسیقی و فضایی شاد استفاده کرد به شکلی که باعث حساسیت اقشار مذهبی جامعه نشود. فیلم‌هایی مانند «گلنار»، «گربه آوازه‌خوان»، «کلاه قرمزی و پسرخاله» و «خواهران غریب» تبدیل به فیلم‌های پرفروش سینمای ایران شدند.

تلویزیون هم که رئیسی اصول گرا اما نزدیک به اکبر هاشمی رفسنجانی داشت تصمیم گرفت درباره طبقه متوسط شهری سریال تولید کند. «آرایشگاه زیبا» (که گزارش دقیقی از وضعیت طبقه متوسط شهری در آن سال‌ها بود)، «قصه‌های تا‌به‌تا»، «همسران»، «خانه سبز» و «خودرو تهران یازده» (که نمایان گر دستاوردهای دولت سازندگی در مدرن کردن چهره شهر تهران بود) از مهم‌ترین سریال‌های این دوران بودند.

در همین دوران بود که بازار سریال‌های کمدی هم داغ شد و داریوش کاردان با ساخت جُنگ‌هایی مانند «نوروز ۷۲» و «سی و نه» نسل تازه‌ای از بازیگران جوان طنز را وارد تلویزیون کرد که بعدها شاکله اصلی سینمای کمدی ایران را تشکیل دادند. همین بازیگران با مهران مدیری «پرواز ۵۷» و «ساعت خوش» را کار کردند که حسابی جنجالی شد و طرفدار پیدا کرد.

اما در سال‌های بعد که دولت سازندگی جای خود را به دولت اصلاحات داد، اتفاق جالبی اُفتاد. بسیاری از هنرمندانی که چهره‌های اصلی دوران سازندگی بودند ناگهان حذف شدند و دیگر نتوانستند آثار تاثیرگذاری تولید کنند. انگار توانایی برقرای ارتباط این هنرمندان با جامعه در همین اندازه بود و آن‌ها نتوانستند با جامعه بیش از حد سیاسی‌شده ایران که شعارهایی رادیکال می‌داد ارتباط برقرار کنند. همین عدم توانایی در برقراری ارتباط اتفاق عجیبی را رقم زد و باعث شد اکثر این هنرمندان خانه‌نشین شوند و نتوانند آثار پرطرفداری تولید کنند. به بهانه تولد مرضیه برومند که نماد اصلی هنرمندان در دوران سازندگی است نگاهی انداخته‌ایم به کارنامه کاری هنرمندانی که در دوران سازندگی مشهور شدند و آثار بسیار خوبی ساختند اما پس از پایان این دوران چراغ اقبال‌شان خاموش شد و به تدریج فراموش شدند.

مرضیه برومند | بانوی خاطره‌ساز

مرضیه برومند در یک خانواده معمولی که جزئی از طبقه متوسط شهری بودند به دنیا آمد. نکته جالب این جا است که خواهران برومند همگی هنر را انتخاب کردند و تبدیل به هنرمندان مشهوری شدند. احترام برومند مجری و بازیگر شد، مرضیه برومند بازیگر و کارگردان شد و راضیه برومند هم کار بازیگری و نویسندگی انجام داد. با اضافه شدن داوود رشیدی، بهرام شاه‌محمدلو و عادل بزدوده به این جمع، خانواده برومند تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین خانواده‌های هنری ایران شد. مرضیه برومند کارش در سینما را با بازی در «دایره مینا»ی داریوش مهرجویی آغاز کرد و در سال‌های بعد از انقلاب با ساخت آثاری در حوزه کودک به شهرتی فراگیر رسید. سریال‌هایی مانند «خونه مادربزرگه»، «مدرسه موش‌ها» و «بچه‌ها بیدار، بچه‌ها هوشیار» باعث شده بود مرضیه برومند پیش از دوران سازندگی هم چهره‌ای شناخته شده باشد.

نسل خاطره‌ساز | به یاد مرضیه برومند  آرایشگاه زیبا

اما در دوران سازندگی بود که برومند به اوج شکوفایی رسید و بهترین آثارش را تولید کرد. «آرایشگاه زیبا» را می‌توان نقطه عطفی در سریال‌سازی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دانست. این سریال گزارش دقیقی بود از وضعیت طبقه متوسط ایران در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد. برومند در این سریال با دقتی وسواس‌گونه جزئیات زندگی طبقه متوسط شهری را به تصویر کشید و تلاش کرد با نمایش دقیق ویژگی‌ها و رفتارهای فردی و اجتماعی این طبقه آن را به مردم ایران معرفی کند. داستان ساده فیلم در کنار شخصیت‌های متنوع سریال که هر کدام گوشه‌ای از طبقه متوسط شهری را نمایندگی می‌کردند باعث شد «آرایشگاه زیبا» خیلی زود میان مردم طرفدار پیدا کند و تبدیل به مهم‌ترین سریال آن سال‌ها شود.


بیشتر بخوانید: زنی که تک‌نفره علیه فیلمفارسی شورید و سیگار فروخت | آذر شیوا انقلابی‌ترین زن سینمای ایران


باز شدن نسبی فضا و تاسیس شبکه‌های تازه سه و پنج به مرضیه برومند کمک کرد تا دیگر سریال‌های درخشان خود را در دوران سازندگی بسازد. «قصه‌های تا به تا» بازنمایی وضعیت طبقه متوسط شهری در قالب یک سریال کودکانه بود و «خودرو تهران یازده» هم به یک تور تبلیغاتی کامل برای مدیران دولت سازندگی تبدیل شد؛ سریالی که می‌کوشید نشان دهد تهران چگونه بعد از اجرای سیاست‌های دولت هاشمی رفسنجانی پیشرفت کرده است. اما با پایان دولت سازندگی و ظهور دولت اصلاحات جامعه ایران به شدت سیاسی شد و مرضیه برومند که بنای اصلی سریال‌های خود را بر بازنمایی نیازها و اتفاقات روزمزه طبقه متوسط شهری گذاشته بود نتوانست با مردم جامعه همسان شود و سریال‌هایش کیفیت خود را از دست دادند. «هتل»، «داستان‌های نوروزی»، «کارآگاه شمسی و دستیارش مادام»، «کتابفروشی هدهد» و «آب پریا» با این که سریال‌های جذابی بودند اما کیفیت آرایشگاه زیبا و خودرو تهران ۱۱ را نداشتند و خیلی زود فراموش شدند. به نظر می‌رسد تغییر فضای جامعه ایران باعث شد برومند از جامعه عقب بماند و دیگر نتواند سریال‌هایی بسازد که کل مردم با لذت آن‌ها را تماشا کند.

بیژن بیرنگ، مسعود رسام |رمانتیک‌های ناکام

بیژن بیرنگ و همکار همیشگی‌اش مسعود رسام هم یکی از نمونه‌های عجیب هنرهای نمایشی ایران هستند. بیژن بیرنگ که با تحصیلات در زمینه فناوری آموزشی از آمریکا وارد صدا و سیما شد با همکاری مسعود رسام کارش را با ساخت سریال‌های کودک و نوجوان آغاز کرد. نویسندگی دو سریال پرطرفدار در حوزه کودک یعنی «محله بهداشت» و «محله برو بیا» که با الهام از سریال‌های آمریکایی ساخته شده بود باعث شهرت بیرنگ شد و به او این اجازه را داد تا دست به تجربه‌های آوانگاردتری بزند. بعد از ساخت یک مجموعه کودکانه دیگر بنام «چاق و لاغر» بیرنگ نوشتن سریال «این خانه دور است» را که درباره زندگی افراد سالمند در یک خانه سالمندان بود، آغاز کرد. «این خانه دور است» از آن سریال‌هایی بود که فقط می‌شد در دوران سازندگی ساخته شود. لزوم توجه به سالمندان و علائق و دلبستگی‌های آن‌ها از آن مضامینی بود که نمی‌شد آن را در دوران جنگ که کشور درگیر یک اتفاق بزرگ بود مطرح کرد. اما طرح این موضوع در دهه هفتاد که مردم بیشتر به امر روزمره توجه داشتند بسیار پرطرفدار شد و توانست مخاطبین زیادی را به خود جلب کند.

بیژن بیرنگ مسعود رسام خانه سبز

اما سریال «همسران» بود که توجه مردم را به سمت این دو استعداد بزرگ تلویزیون جلب کرد. سریالی درباره مردی رمانتیک بنام آقای لطفی که گاوداری داشت و همراه همسرش مهین در یک آپارتمان دو طبقه زندگی می‌کرد. ورود دو همسایه تازه به نام‌های علی و مریم ماجراهایی رقم می‌زد که بدنه اصلی داستان سریال را تشکیل می‌داد. فضای فانتزی کار در کنار رابطه صمیمانه و جالب زوج‌های سریال باعث شد «همسران» خیلی زود معروف شود و مردم آن را مشتاقانه پیگیری کنند. سریال به قدری نوآورانه بود که هنوز می‌توان شکل روایت آن را به عنوان یک نمونه خوب برای تعریف متفاوت داستان یک سریال تدریس کرد. اما این سریال در واقع مقدمه‌ای بود برای نقطه اوج کارنامه هنری بیژن بیرنگ و مسعود رسام یعنی «خانه سبز»؛ سریالی که فضای فانتزی و رمانتیک همسران را به شکل تکامل یافته‌تری ارائه می‌کرد. شخصیت رمانتیک، روشنفکر و جذاب رضا صباحی (با بازی استثنایی خسرو شکیبایی) به قدری تازه بود که همه مردم ایران شیفته آن شدند. مضمون سریال هم که به سبزی و بالندگی و سازندگی اشاره داشت کاملاً منطبق با حال و هوای جامعه ایران بود. در کنار این موارد روابط گرم شخصیت‌های اصلی «خانه سبز» یعنی خانواده صباحی که دقیقاً شبیه یک خانواده ایرانی بودند هم نقش بسزایی در جذابیت سریال داشت.

اما با ظهور دولت اصلاحات اتفاق عجیبی برای بیژن بیرنگ و مسعود رسام اُفتاد. آن‌ها هم مثل مرضیه برومند خیلی زود از یادها رفتند و فراموش شدند. سریال «سرزمین سبز» که ادامه سریال «خانه سبز» بود با ده سال تاخیر از تلویزیون پخش شد. آثار بعدی بیرنگ و رسام مثل همچون «سرو»، «دنیای شیرین»، «دنیای شیرین دریا» و فیلم سینمایی «سیندرلا» هم خیلی زود فراموش شدند. نتیجه این اتفاقات انزوا این زوج هنری جذاب بود. انزوایی که خیلی زود نام آن‌ها را از ذهن تماشاگر ایرانی پاک کرد.

کامبوزیا پرتوی | احیاگر سینمای کودک

کامبوزیا پرتوی از آن چهره‌های استثنایی و متفاوت سینمای ایران است. کارگردانی که نامش با سینمای کودک و نوجوان گره خورده و می‌توان او را احیاگر سینمای کودک ایران نامید. پرتوی کارش در سینما را با ساخت فیلم ماهی (که آن هم فیلمی کودکانه بود) آغاز کرد. بردن جوایز متعدد از جشنواره‌های خارجی نام پرتوی را بر سر زبان‌ها انداخت و او را تبدیل به یک کارگردان ژانر کودک کرد. پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی این فرصت را در اختیار پرتوی قرار داد تا سینمای کودک ایران را متحول کند. ساخت فیلم موزیکال «گلنار» که فروشی استثنایی را تجربه کرد به طبقه متوسط شهری آن دوران خوراک فکری و فرهنگی مناسب برای دوران پس از جنگ داد. با فیلم «گلنار» بود که طبقه متوسط شهری تصمیم گرفت برای گذراندن اوقات فراغت سینما را انتخاب کند. پرتوی با ساخت «گربه آوازه‌خوان» موفقیت «گلنار» را تکمیل کرد. بعد از این دو فیلم پرتوی «ننه لالا و فرزندانش» و «بازی بزرگان» را ساخت که توانستند موفقیت انتفادی فراوانی برای او به ارمغان بیاورند.

با پایان دوران سازندگی اما ستاره بخت پرتوی هم اُفول کرد و او تبدیل به یک فیلمنامه‌نویس تمام وقت شد و با همکاری رسول صدرعاملی «من ترانه پانزده سال دارم» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» را نوشت که هر دو به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کردند اما در نهایت خالق اصلی این آثار کس دیگری بود. او بعد از دوران سازندگی ترجیح داد نویسنده باقی بماند و جز یکی دو تجربه نه چندان موفق مثل «کافه ترانزیت» و «کامیون» سراغ کارگردانی نرود. تغییر شرایط جامعه پس از دوران سازندگی تاثیرش را روی پرتوی هم گذاشت و اجازه نداد او به آن چه استحقاقش را داشت برسد.

داریوش کاردان | اولین‌ها

احتمالاً اکثر خوانندگان این نوشته ویدیوی داریوش کاردان که در حضور هاشمی رفسنجانی با شوق و ذوق از خاطرات دوران سازندگی می‌گوید را دیده‌اند. این شوق و ذوق کاردان دلیل محکمی داشت. کاردان نماد تام و تمام پوست‌اندازی طنز در دوران سازندگی در سازمان صداوسیما بود.

کاردان کارش را در سال ۱۳۵۷ به عنوان گوینده در رادیو و تلویزیون آغاز کرد. اما دوران شکوفایی او سال ۱۳۶۸ بود که برنامه «عصرانه» را در رادیو اجرا می‌کرد. خلق شخصیت اُستاد خرناس که شاعری هپروتی و منتقد بود مهم‌ترین دستاورد کاردان در این برنامه بود. اما ساخت نوروز ۷۲ و جنگ تلویزیونی ۳۹ بود که نام کاردان را بر سر زبان‌ها انداخت.

اغراق نیست اگر بگوییم طنز تلویزیونی ایران مدیون داریوش کاردان است. او بود که با ساخت آیتم‌های طنز با رویکردی تازه فضای طنز سنتی ایران در دهه شصت را برای همیشه تغییر داد. استفاده از چهره‌های خلاقی مانند مهران مدیری، ارژنگ امیرفضلی (که اخیراً در ویدیویی از کاردان به خاطر میدان دادن به او و دوستانش تشکر کرده)، اردشیر منظم و حمید لولایی باعث شد فضای طنز تلویزیونی ایران به کلی دگرگون شود.

شاید اگر داریوش کاردان نبود مهران مدیری هم پایش به تلویزیون ایران باز نمی‌شد. حضور خلاقانه کاردان بود که فضا را برای بروز و ظهور استعدادهای جوان باز کرد و باعث شد برنامه‌های کمدی تلویزیون جهش عجیبی را تجربه کند. اما ستاره بخت کاردان هم بعد از دوران سازندگی افول کرد و او نتوانست مسیری را که با نوروز ۷۲، جنگ ۳۹، نوروز ۷۵ و نوروز ۷۶ آغاز کرده بود ادامه دهد. او هم خیلی زود از چرخه اصلی تولید آثار نمایشی حذف شد و به بازیگری در سریال‌های تلویزیونی اکتفا کرد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما